|
1400 years, Iran
Select click, browse
Categories above contains essential reading. Submenu are opened for your convenience
If you encountered any broken link(s) or errors messages, please
to contact and e-mail us with the link
address or error message. This is not site e-mail please use for
error messages only!
Some Files requires Adobe Acrobat Reader,
to download click
Powered by:
Direcconnect
|
|
A Part of History
حسين فاطمی و ملی
شدن نفت!
هرگاه صحبت از
حسين فاطمی می شود به ملی شدن نفت اشاره می کنند! درحاليکه اگر کاملا در جريان قرار
بگيريم متوجه خواهيم شد که ارتباط ملی شدن نفت به مصدق و حسين فاطمی به صورتیکه
عنوان می شود درست با حقايق تاريخی مطابق نيست.
در 24 امرداد 1324
خورشيدی ژاپن بلا شرط تسليم شد و جنگ جهانسوز دوم خاتمه يافت. در همين روز عده ای
از سربازان، درجه دراران و افسران لشکر خراسان فرار کردند و مقداری اسلحه و مهمات
از راه بروجرد با خود به گرگان بردند و در پادگان های وسط راه با مقاومت نظاميان و
در گنبد کاووس با ژاندارمری و مامورین شهربانی زد و خورد کردند. بعدا اين افراد از
مرز گذشته و به سوی روسيه شوروی سوسياليستی آن زمان روان شدند. در ساری بين مردم و
افراد حزب توده زد و خورد شد و دولت که 200 تن ژاندارم برای مقابله اعزام کرده بود
در ميان راه با نيرو های روسيه که در خاک ايران بودند روبرو شدند و اجازه ندادند
نيروه های دولتی به ساری برسند.
در مهر ماه 1324
دموکرات ها و عده ای از اهالی زنجان درگير شدند و تعداد زيادی کشته شدند.
در 26 آبان همين
سال وزارت خارجه استدعا کرد که روسيه به نيرو های خود دستور دهد تا ماموران نظامی
ايران بتوانند برای رساندن کمک به منطقه اعزام شوند و امنيت را بر قرار نمايند؛ ولی
روسيه با چنين درخواستی موافقت نکرد.<
در 28 آبان
همان سال در اهر، سراب، مراغه و ميانه از طرف افراد حزب دموکرات شورش هائی به عمل
آمد.
در 21 آذر همان
سال شهر تبريز که توسط فرقه دموکرات در محاصره بود سه ساعت پيش از ظهر اعلام
موجوديت مجلس ملی آذربايجان
را کرد و پيشه وری وزرای خود را به مجلس معرفی نمود. شبستری نيز در اين دسيسه همراه
پيشه وری بود!
يک
روز بعد علی اکبر درخشانی فرمانده لشکر آذربايجان
بلا شرط به نيرو های شوروی تسليم شد!
قوائی که در قزوين
مستقر بود و برای کمک عازم آذربايجان بوداز طرف قوای روسيه متوقف شد و به آذربايجان
نرسيد.
26 آذر ماه به
دستور کومله کردستان پرچم ايران پائين آورده شد و پرچم استقلال کرد برافراشته شد.
27 آذر ماه لشکر
رضائيه هم از پای در آمد و به شوروی تسليم شد.
مرحوم مصدق که
وکيل دوره 14 بود در سخنرانی مجلس گفت با آذربايجان نبايد جنگ کرد و بايد رفع شکايت
کرد که بتوانند با مرکز تماس داشته باشند که اين موضوع امکان پذير نبود.
احمد قوام روز 6
بهمن 1324 با رای تمايل مجلس و صدور فرمان از سوی شاه به نخست وزيری رسيد و 19 روز
بعد يعنی در 25 بهمن بهمن 1324 وزرای خودرا معرفی کرد و 29 بهمن برابر با 18 فوريه
1946 همراه با هيئتی عازم مسکو شد.
احمد قوام 20 روز
در روسيه بود و در روز 19 اسفند 1324 (10 مارس 1946) به تهران برگشت – دو روز قبل
از پايان دوره 14 مجلس بود. مجلس روز 19 مهر قانون انتخابات مجلس 15 را تصويب کرده
بود مبنی براينکه چون نيرو های بيگانه درکشور هستندانتخابات مجلس انجام نشود. چون
احمد قوام يقين داشت مجلس بعدی باين زودی تشکيل نخواهد شد طرح سياسی را در سر می
پروراند.
روز 15 فروردين
1325 موافقت نامه نفت شمال بين احـــمد قــــوام و سادچکوف سفير شوروی امـــضا شد و
دولت اطلاعيه ای منتشر نمود که با روسيه توافق شده است که يک ماه و نيم بعد نيرو
های شوروی از خاک ايران خارج شوند. قرار داد مختلط ايران و شوروی 7 ماه بعد به مجلس
تقديم شود و چون مسئله آذربايجان
امری داخلی است با روح خير خواهی نسبت به اهالی آذربايجان موضوع فيصله داده شود.
امروز همه با
شادمانی نسبت به سياست قوام ابراز قدر دانی می کنند؛ اين بهترين سياستی بود که
برعليه روسيه ميتوانست اعمال شود، زيرا اين قرار داد که در ابتدا 51 درصد روس ها و
49 درصد ايران را در منافع نفت شمال شريک ميکرد وبعدا اين شراکت به 50-50 می رسيد
که در آن زمان بهترين قرار داد نفتی بود که ايران تنظيم کرده بود و حتی می توانست
برای هميشه قرار داد های بين ايران و انگليس را متزلزل کند. ولی چون دولت انگليس
منافع خود را در خطر می ديد دست بکار شد. زيرا رقيب بزرگی را در مورد نفت در کنار
خود می ديد. بنا براين آمريکائی ها را هم تحريک نمود و آنها نيز به گونه هائی با
اين موافقتنامه به مخالفت برخاستند.
روز 25 تير ماه
1326 (17 ژوئن 1947) مجلس 15 افتتاح شد و در روز 6 امرداد رسمی شدو در 6 شهريور طبق
روش معمول دولت قوام استعفا داد تا بتواند در جلسه مجلس رای اعتماد بگيرد. روز 7
شهريور با اکثريت رای اعتماد گرفت. در 19 شهريور وزرا خود را معرفی نمود و در 29
مهر ماه گزارش مسافرت به مسکو را در مجلس مطرح نمود و مفاد موافت نامه مربوط به نفت
شمال را تشريح کرد ولی نمايندگان با طرحی که در رداين موافقتنامه داشتند با قيد دو
فوريت آنرا
رد کردند.
آمريکا که تازه
وارد ميدان شده بود منابع نفتی خاور ميانه را هدف قرار داده و بسياری از شرکت های
نفتی را دراختيار گرفته و هدف بعدی آنها منابع نفت ايران بود.
از
خصوصيات انگليس اين است که وقتی لازم است، يک يا چند تن از ايادی خود را وارد گود
می کند تا مسير واقعی روند مسائل سياسی ويا اجتماعی را که به ضرر انگليس است مطرح
کنند تا از اين راه افکار عمومی را منحرف سازد.
اگر امروز به اين مطلب اشاره
می کنيم به اين دليل است که می تواند در سياست های روز و يا آينده کشور ما موثر
واقع شود.
در طرحی که
نمايندگان مجلس بکار گرفتند همين ترفند مورد بهره برداری قرار گرفته بود و بند (هـ)
اين طرح بشرح زير:
« دولت مکلف است در
کليه مواردی که حقوق ملت ايران نسبت به منابع ثروت کشور اعم از منابع زير زمينی و
غير آن مورد تضييع واقع شده است بخصوص راجع به نفت جنوب بمنظور استيفای حقوق ملی
مذاکرات و اقدامات لازمه را به عمل آورد و مجلس شورای ملی را از نتيجه آن مطلع کند»
به منظور منحرف کردن قضيه موافقتنامه شمال گنجانده شده بود. گرچه اين عمل به ضرر
انگليس بود ولی هيچگاه به آن اعتراض نکرد! نکته قابل توجه آن مسئله تحريک احساسات
ملی ايرانيان و مردم بود که همين تحريک احساسات به ملی شدن صنايع نفت انجاميد که
نتيجه ملی شدن به نفع انگلستان تمام شد. نبايد فراموش کرد انگليس از به نتيجه رسيدن
نهضت ملی شدن نفت دو منظور عمده را دنبال می کرد؛ اولا پس از سال ها به مقصود خود
که همانا بيرون آمدن
از بسياری از قرار داد هائی که حداقل 20 در صد از سهام آن
به ايران تعلق داشت نائل می آمد و هم سد بزرگی در پيشروی شوروی و بدست آوردن امتياز
های نفت بوجود می آورد.
همين تحريک
احساسات، به ملی شدن نفت انجاميد و در نهايت جلوی پيشروی آمريکا را هم مسدود کرد.
بسياری معتقدند که
چند نفر در مجلس به دليل مبارزه با رزم آرا تصميم گرفتند نهضت ملی شدن را پيش
بکشند. بهر حال هر مقصودی از اين کار بوده با پايان يافتن مجلس 15 در 28 ژوئيه 1949
که طی آن نهضت ملی ايران بوجود آمده بود و با نطق آتشين
دکتر بقائی و ملکی در آخرين روز های مجلس 15 جوش و خروشی در بين مردم و نمايندگان
بوجود آمد که بعدا منجر به ملی شدن صنايع نفت شد.
هرگاه صحبت از
مصدق و يا حسين فاطمی می شود، طرفدارانشان فوری گريزی به نهضت نفت می زنندو آنرا به
اين دوتن نسبت می دهند ولی در
آن زمان
هنوز حسين فاطمی و دکتر مصدق در مجلس نبودند که وارث نهضت نفت شده باشند. حسين
فاطمی در آن زمان در فرانسه بود.
حسين فاطمی در سال
1327 به ايران آمد و حتی در آن روز ها روز نامه هم نداشت و اولين روزنامه او در 8
امرداد 1328 منتشر شد.
بعد از پايان دوره
چهاردهم مجلس شورای ملی، در حاليکه نهضت ملی ايران عملا ، پيش از حسين فاطمی و
مصدق، آغاز شده بود بنا به دعوت نمايندگان اقليت مجلس چهاردهم در روز 23 شهريور
1328 روزنامه نگاران در 25 شهريور با مصدق مصاحبه مفصلی در خانه اش در احمد آباد
انجام دادند و به اين ترتيب مصدق به نهضت ملی چسبانده شد. جالب توجه اينکه با لحنی
که مصدق بکار گرفت نهضت مورد تائيد آمريکا، شوروی و ايادی حزب توده و شاه قرار
گرفت، نهضتی که با 28 امرداد به آن خاتمه داده شد.
جورج آلن سفير
آمريکا در ايران در تاريخ 11 سپتامبر 1947 صريحا اعلام کرد: «ايرانيان صاحب خانه و
مختار در امور کشور خود می باشند، آنان آزادی کامل برای رد و يا قبول قرار داد
قوام- سادچکوف دارند و اگر تصميم به رد کردن آن بگيرند دولت آمريکا در مقابل هر
گونه رويه تهديد و ادعائی که شورويها پيش گيرند به ايران کمک و مساعدت خواهد کرد»
وی با اين قبيل بيانات مشوق نمايندگان در رد قرار داد قوام-سادچکوف گرديد.
انگلستان در ايران به پهلوان پير و ضعيفی شبيه بود که يک پايش در دست نهضت ملی
ايران و پای ديگرش در دست حزب توده گرفتار بود و بر سينه اش پهلوان قوی و قدرتمند و
تازه به دوران رسيده ای به نام آمريکا نشسته بود و برروی سرش روسيه قرار داشت و شاه
هم با خيال راحت بر او سيلی ميزد. ولی با علم کردن شعار بی موقع ملی شدن نفت، حزب
توده، آمريکا
و روسيه با آن به مخالفت برخاستند. از روز بعد بين مردم در شهرستان های مختلف با
اعضای حزب توده مبارزه خيابانی به وجود آمد.
بنا براين مشاهده
میشود که شروع نهضت نفت به مصدق و حسين فاطمی ارتباط ندارد و آنان هيچ نقشی در آغاز
بازی نکردند؛ تا اين زمان ايران به عنوان قهرمانی سر پا بود ولی بعدا که شعار ملی
کردن نفت مطرح شد همه بر روی اين قهرمان افتادند!
پيشنهاد غير عملی
ملی شدن صنعت نفت در سراسر ايران چند سالی با سرنوشت مردم ايران بازی کرد و ضرر و
زيان غير قابل جبرانی به کشور وارد نمود و بالاخره هم ناچار شد علاوه براينکه
غرامت هنگفتی به دولت انگليس پرداخت کليه امور مربوط به اکتشاف و استخراج، تصفيه و
فروش را به کنسرسيومی مرکب از متخصصان خارجی محول سازند. هنگامه ای که
با دسيسه انگليس و با تحريک احساسات ملی وشعار ملی شدن صنايع نفت مطرح شد
وضعيت قهرمانی که ايران نام داشت را بکلی عوض کرد.
دولت انگليس تا
آن
زمان هيچ متخصص ايرانی که بتواند صنايع نفت را اداره کند تربيت نکرده بود. بسياری
از کار های تخصصی همه در اختيار انگليسی ها و غير ايرانی ها بود و فقط کار های
عملگی و کارگری را به ايرانيان واگذار نموده بود! طبقه پائين همه در حلبی آباد ها
زندگی میکردند و انگليس حاضر نبود به کارگران نفت بيش از اين رفاه و آسايش تامين
نمايد.
دولت روسيه با کمک
ايادی حزب توده خود حساب خودش را جدا کرد و با ملی شدن نفت به مخالفت برخاستند.
دولت آمريکا در تاريخ 28 ارديبشت 1330 يعنی بيست روز پس از تصويب قانون ملی
شدن صنعت نفت رسما اعلام نمود که از اين قاون و نظر دولت ايران حمايت نـمی کند و
اگر نفت از دولت انگليس گرفته شود حاضر به فرستادن متخصص برای اداره صنعت نفت ايران
نـــخواهد بود. آمريکا
وحشت کرد که پيروز شدن ايران بهر صورت موجب تشويق مردم در ساير کشور های نفت خيز
خواهد شد و منافع آمريکا در اين کشور ها به خطر خواهد افتاد. انگليس توسط ايادی
بنيان کن و دست بسينه خود از داخل مشغول تيشه زدن به ريشه بود. انگليس سال های قبل
از آن همزمان با درميان کشيدن قرار داد آرميتاژ سميت که بعد ها توسط مصدق که وزير
دارائی بود اجرای آن به تائيد رسيد قصد داشت شرکت های تابعه نفت را که حد اقل 20
درصد منافع آنها به ايران تعلق داشت را يا منحل کند ويا از بين ببرد. اين کار به
دست همين افرادی که ملی کردن نفت را
برای خود
پيروزی لقب می دهند بدون هر گونه اشکال و سوئ تفاهمی به انجام رسانيد.
آنچه
می تواند به مصدق و حسين فاطمی نسبت داده شود همين نقسيم خائنانه و يکجانبه اموال
ايران به نفع انگلستان میباشد.
ملی
کردن صنايع نفت به نفع انگلستان تمام شد؛ از دو نظر يکی اينکه از شر شرکت های تابعه
خلاص شد و ديگر اينکه سد راه پيشروی شوروی در امور نفت شد و شايد اگر بدقت به قضيه
نگاه کنيم برای مدتی
آمريکا
را هم از پيشروی در بدست آوردن منابع نفتی در خاور ميانه کند و يا بکلی منع نمود.
اقدامات حسين
فاطمی در 25 امرداد که خود سرانه به کاخ حمله کرد و خواست در آنجا نفوذ نموده
وجواهرات و اسباب و اثاثيه دربار را غارت کند با سفارش مصدق لاک و مهر شد ولی وی در
مصاحبه 25 امرداد خود با مطبوعات وقتيکه از ملکه ثريا ذکر کردبا کمال وقاحت و بی
شرمی گفت: «ثريا رفت و همه جواهرات را برد و فقط "تنکه اش" در دربار باقی مانده
است!»
او در 25 امرداد
تهمت های بی شرمانه و کثيفی بر عليه شاه و خانواده اش سر هم کرد. شايگان، رضوی و
جلالی موسوی نيز بر عليه شاه صحبت کردند ولی وقاحت و بی شرمی سخنان و تهمت هائی که
فاطمی بر عليه شاه کرد بی اندازه کثيف و مستهجن بود که شاه بعد از دوسال سايرين را
بخشيد ولی هرگز از سر تقصيرات فاطمی نمی توانست بگذرد. اهانت های فاطمی نه به شاه و
ثريا بلکه به تمام ايرانيان بود! فاطمی مطالبی گفته بود که مجازاتش فقط اعدام بود.
او اسم شاه را
"هيولای شهوت" گذاشته بود و درمقالات مستهجن اين مطلب را تشريح می کرد. او در
روزنامه اش نوشته بود: «اين هيولای شهوت خلف الصدق همان پدری است که سرانجام در
روزی که بايد ازمنافع کشورش دفاع کند مردم را به تانک و توپ سپرد و خود با کاميون
های جواهرات فرار کرد (يعنی رضا شاه) برو ای خائن که تو را اجانب نيز پست و حقير
شناخته اند» نوشته های حسين فاطمی زيبنده روزنامه و يا راديو ها نبود. اونه تنها به
حرمت در بار بلکه با بکار گيری و کشيدن واژه های کثيف و مستهجن به روزنامه ها به
همه ايرانيان بی احترامی کرده است.
خطاب به شاه فرياد
بر آورده بود: «برو ای خائن، مزدی به تو نخواهند داد زيرا ملت ايران تشنه انتقام
است» در حاليکه خودش تنها کسی بود که تشنه انتقام بود. اگر مصدق جلوی او را محار
نکرده بود جواهراتی که هيچگاه از دربارخارج نشده بود توسط او غارت شده بود.
شاه بعدا برای
بازماندگان حسين فاطمی مقرری معين نمود وتا زمان شورش ملايان همچنان پرداخت می شد
که بر اساس تصويب نامه شورای انقلاب خمينی آن مقرری را قطع وفقط از صندوق
بازنشستگی، حقوق وظيفه بگيران را جايگزين آن کرد.
ويراستاری از ح-ک
از مصاحبه راديوئی
آقای مهدی شمشيری با راديو صدای روز – تورنتو
پنجشنبه 30 دسامبر
2004 = 10 ديماه 1383
|
Brows more...
...بيشتر بخوانيد
|
|
|
It is up to the people of Iran, to form powerful resistance
preventing dictatorship |
We
believe that as long as there are people living in Iran, it is our
responsibility to resist the injustice. |
We pledge
alliance, with those who voice against religious regimes, terror, and
welcome secularism, separation of religion and the state, we seek
freedom and peace! |
|