ColumView


TopBridge 
   

A clip of history...

1400 years, Iran



Select click, browse Categories above contains essential reading. Submenu are opened for your convenience

If you encountered any broken link(s) or errors messages, please to contact and e-mail us with the link address or error message. This is not site e-mail please use for error messages only! Some Files requires Adobe Acrobat Reader, to download click Powered by: Direcconnect

مصدق در آغاز مشروطيت!

 دلايل متعددی  در دست است که تولد مصدق در سال 1296 -1297 قمری (1258- 59 خورشيدی) يا 1879 -80 ميلادلی ثبت شده است . شوهر مادر وی در 18 جمادی الثانی 1296 فوت کرده که در عکس سنگ قبر وی 19 خرداد 1258 بروشنی ثبت است. آنچه روشن و مستند است اينکه مادر مصدق نمی توانسته با شوهر جديد ازدواج کند زيرا 4 ماه عده اين امکان را به او نمی داد. عده او در 22 آبان ماه تمام می شد که پيش از آن امکان ازدواج از نظر شرعی وجود نداشته است.  خانم نجم السطلنه 22 سال داشت که با ميرزا هدايت الله 77 ساله ازدواج می کند.

 در سال 1264 در شش سالگی مصدق اولين حقوق مستمری خود را دريافت می کند؛ ثلث متوفی را به باز ماندگانش می پرداختند که اين مستمری 120 تومان سهم محمد مصدق می شد.

 بعد از مرگ پدر مصدق سادات طبا طبائی تبريزی به اتفاق مادر و شوهر جديد( چون ناصر الدين شاه کشته شده بود مظفر الدين ميرزا که تازه به تهران آمده بود جزو درباريان محسوب می شد و مادر مصدق نيز جزو درباريان بحساب می آمد) يعنی چند ماه بعد از کشته شدن ناصر الدين شاه (تابستان 1275) به تهران بر می گردند.

 اتابک اعظم چند ماه بعد از کشته شدن ناصر الدين شاه سرنگون می شود.

در زمان ميرزا هدايت الله، مصدق در سن 9 سالگی مستوفی خراسان بوده که حقوق آنرا هم دريافت می کرده است. کسانی که در تهران حقوق خود را دريافت می داشتند می بايست بابت سند دريافت مورد حقوق شهرستان رشوه ای به مستوفی ميدادند تا حقوق در تهران مسترد می شد. اينها جزو در آمد مصدق بود.

 مصدق قبل از فوت مادرش جزو 93 فئودال بزرگ ايران بوده است. خاطرات سياسی و تاريخی – نوشته سيف الله وحيد نيا اين مورد را بروشنی ثبت نموده است. ده سال مستوفيگری مصدق همزمان با مشروطيت بود.

 بعد از مشروطه؛ مشروطه خواهان در صدد اصلاح وضع اقتصادی ايران بر آمدند که برای اين منظور مورگان شوستر آمريکائی برای اصلاح وضع اقتصادی به ايران آمد. پس از ميرزا هدايت الله چون مصدق بچه بود اين شغل را موقتا به برادرش محول کردند ولی حالا که مصدق به سن رسيده بود و سال ها منتظر اين پست نشسته بود با وجود آمدن مشروطه تمام خواب و خيال مصدق نقش بر آب شد.

 پس از پيروزی مشروطه خواهان ثروتمندان در صدد تشکيل کار برای خودشان بودن که مصدق د راين باره فکری کرد. چون انجمن ها خودسرانه کار هائی انجام می دادند لذا بفکر تشکيل انجمن های شغلی پرداخت که اين امر موجب ازدياد انجمن های شغلی شد. چون ارشد الدوله طرفدار استبداد بود انجمن های زيادی را رياست می کرد.

 محمد عليشاه اتابک اعظم را از اروپا احضار نمود و او را به صدر اعظمی رساند و قرار بود نظم و ترتيبی بجود آورد ولی در همان زمان دولت روسيه و انگلستان مشغول مذاکره در باره تقسيم ايران بودن و قرار داد هائی پيش خود با هم بسته بودند.

 اتابک اعظم در اينخصوص بسيار دقت می کرد به همين دليل بر عليه او فعاليت هائی شروع شد. هم روس ها و هم انگليس ها بر عليه او تبليغات گسترده ای را آغاز می کنند و به محمد عليشاه را محکوم می کنند زيرا وانمود می کنند که اتابک دشمن مشروطه است و به مخالفين محمد عليشاه می گويند که  اتابک فراماسون شده و قصد نابودی شاه را دارد.

 يکی از اين انجمن های شغلی که برای از بين بردن اتابک تشکيل شده بود، انجمنی بود که مصدق هم عضو آن بود بنام جامعه آدميت مشهور بود.

 برای اينکه کسی عضو  سازمان سری و مخفی شود بايستی قبلا اين شخص به اعضاء سازمان معرفی می شد، در مورد او رای گرفته می شد و تحقيق ها صورت می گرفت تا بر آنها ثابت شود که او حاضر به عضو شدن هست و تعهد می کند و قسم ياد می کند که تا زنده است اسرار سازمان را فاش نکند وفادار باقی بماند، فراماسونی از اين نوع سازمان ها می باشد. جامعه آدميت نيز از همين نوع بحساب می آمد.

 عباسقلی آدميت در مجمع آدميت کار منشی و نامه رسانی را به عهده داشت و تقريبا معاون ميرزا جواد سعد الدوله در مجمع آدميت بود. ميرزا ملکم وقتی در خارج از ايران بود جامعه ادميت تشکيل ميشود؛ ميرزا جواد سعد الدوله که رياست اين انجمن را در اختيار داشت آنقدر خود را طرفدار مشروطه نشان می داد که به او ابولملی (پدر ملت) لقب داده بودند. جامعه آدميت برای حفظ محمد عليشاه تشکيل شده بود. محمد عليشاه هم عضو آن بود.

 دو برادر احتشام السلطنه و علاءالدوله جزو مخالفين بودندو هردو استبداد طلب بودند. علاء الدوله بازرگان قند را در بازار شلاق می زند و مردم را تحريک می کند و بازاريان با شورش خود مشروطه را دامن می زنند. علاء الدوله ماموريت داشت برای اينکه تاجر ها تحريک شوند محبوب ترين تاجر بازار را شلاق بزند. بازاريان با اعتصاب خود مشروطه را باعث شدند. اين حرکت جامعه ادميت که مصدق هم جزو آن بود در نظر مردم باقی ماند.

 معرف مصدق به جامعه آدميت ميرزا عضدالسلطان برادر محمد عليشاه و شوهر خواهد مصدق بود که در تاريخ سال ثبت نام وی 10 تير ماه 1325 (1286 قمری) ذکر شده است. همه اعضاء جامعه ادميت دشمن سر سخت اتابک اعظم بودند. مصدق خودش از اتابک دل چرکين بود زيرا پس از فوت پدرش هنگام تقسيم اموال بين مادر مصدق و ميرزا حسين اختلافی در می گيرد که در اين اختلاف ظاهرا اتابک طرف ميرا حسين را می گيرد و دشمنی مصدق را دامن می زند.

 کينه مصدق که زبانزد خاص و عام بود در دلش شور می زد و جز به ريخته شدن خون اتابک رضا نمی داد!! بيست روز پيش ازاينکه قتل اتابک عملی شود فرمان فرما  از تهران دور می شود. مصدق با همکاری آيت الله سيد عبد الله بهبهانی که کثيف ترين و فرو مايه ترين فرد مذهبی زمان خود بود طرح قتل اتابک را بررسی می کنند. بعدا فرما نفرما و مصدق باهم رمزی می گذارند؛ و با استفاده از اين رمز فرمانفرما مطالبی را به مصدق آگاهی می دهد. مطالب رسيده از فرمانفرما را محمد مصدق با محمد عليشاه در ميان می گذارد.

 مصدق در تابستان با آيت الله بهبهانی ملاقات می کند و مبلغی هم پول پرداخت می کند که رقم آن برای ما روشن نيست! با اين پول وسائل قتل اتابک فراهم می شود. در حاليکه گفته می شود تير ها را از روبرو به اتابک زده اند ولی تمام اسناد نشان می دهد که تير ها از پس گردن و از بالای سر در مجلس شليک شده است!!.

 در اسناد وزارت خارجه انگلستان ترتبات قتل بدقت دنبال شده و تائيد می کند که موقر السطنه عامل قتل و پرداخت کننده پول های داده شده به مصدق و بهبهانی بوده است.

 محمد عليشاه به دليل نرسيدن پول های ماليات ب پول می شود و اثاثيه لوکس فراوانی ازکاخ ها را همراه با کريستال ها و لوستر های چکسلواکی را به قيمت بسيار ارزان به فرمانفرما می فروشد که واسطه اين معامله مصدق قلمداد شده است. از قرار فرمانفرما توسط مصدق به محمد عليشاه پيغام داده می شود که اگر اثاثيه کاخ تبريز را به من بفروشيد مقدار زيادی پول به شما می دهم. محمد عليشاه هم به طمع پول موافقت می کند و فرمانفرما اموال سلطنتی را به ارزانترين قيمت می بوده ولی فرمانفرما به حيلی مانع اينکار می شود و همه اثاثيه را به خانه خود منتقل می کند.

 پس از انتقال لوازم به خانه فرمانفرما در تبريز مصدق که عامل اين کار بود به صورت عامل دائمی فرمانفرما در می آيد. بعدا در تلگرافی که از فرمانفرما می رسد، به محمدعليشاه می نويسد؛ «پول از طريق مصدق رسيد» پس معلوم می شود که پول ها از طريق مصدق جا بجا می شده.

 برای آکاهی بيشتر به کتاب آقای مهدی شمشيری در مورد قتل اتابک اعظم مراجعه کنيد.

مطالب بالا خلاصه ای از سخنان آقای شمشيری در برنامه راديوئی ايشان در راديو صدای روز مورخ پنجشنبه 13 ژانويه 2005 می باشد.

 

ح-ک

Time line:

History of Iran starts 2500 years before Christ .

1160 years later Muslims occupied land of nobles, for over 1400 Iranians fought to deport the occupiers.

33 years ago they re-occupied our homeland. The Renaissance is on its way..!


Persian Kings

Cyrus 559-530 BC -29 years
Cambyses 530 BC -522 8 years
Darius 521-486 BC -35years
Xerxes 486-465 BC -21 years

       
 
It is up to the people of Iran, to form powerful resistance preventing dictatorship We believe that as long as there are people living in Iran, it is our responsibility to resist the injustice.

بر اين باور هستيم تا زمانی که در ايران زندگی هست، مسئوليت ما است تا در مقابل نا برابری ها مقاومت کنيم
We pledge alliance, with those who voice against religious regimes, terror, and welcome secularism, separation of religion and the state, we seek freedom and peace!
Home | Questions... | Mission | Before Islam | After Islam | After 1979 | History | Food for thought...| Koranic Verses| Cultural Rejuvenation-shafa | Salman Parsi & Mohammad -by shafa | What we support | Contact us
| N | O | , | T | O | , | R | E | L | I | G | I | O | N |