ColumView



TopBridge 
   

After 1979...

1400 years, Iran



Select click, browse Categories above contains essential reading. Submenu are opened for your convenience

If you encountered any broken link(s) or errors messages, please to contact and e-mail us with the link address or error message. This is not site e-mail please use for error messages only! Some Files requires Adobe Acrobat Reader, to download click Powered by: Direcconnect


يکی از ده ها خدمت فلسطينی ها به خمينی
ايجاد جمعه سياه  بوده است

 در دومين راه پيمائی بزرگ و ميليون نفری تهران که در روز 16 شهريور 1357 (2537) انجام گرديد ودر صف اول آن بسياری از روحانيون، استادان دانشگاه، رهبران جبهه ملی و نهضت آزادی، کومونيست های سنتی قرار داشتند شعاری که از ميان شرکت کنندگان خطاب به تماشا گران و بسوی جمعيت دو طرف خيابان ادا ميشد اين بود: "فردا ژاله، يادت نره"!

 اين گروه، مردم را، از پيش به ميتينگ و تظاهرات ميدان کوچک ژاله دعوت می نمودند. تعجب در اين است که چه خبری در ميدان ژاله بوده که چنين اصراری به آن داشتند؟؟ و تعجب ديگر اينکه اين سيل عظيم چگونه ميتوانست در کوزه ای به آن کوچکی جا بگيرد؟؟!  ميدان ژاله که در وسط آن گلکاری دايره شکلی وجود داشت و با ديوارچه ای نرده ای از ساير قسمت های ميدان جدا ميشد چند روز قبل نامش را از دست داده و به ميدان شهدا تبديل شده بود. بنا بر اين چنان جای بزرگی نبود که بتواند آنهمه جمعيت را در خود جا دهد.  جالب اين است که در روز قبل که تمام روحانيون، ملی مذهبی ها، رهبران جبهه ملی و کومونيست ها در صف اول بودند در روز 17شهريور حتی يکی از اين افراد و پيشوايانشان حتی يک آخوند يا يکی از رهبران درجه دوم و سوم هم شرکت نداشتند آری حتی يکنفر از اين حضرات شرکت ننمودند! آيا اين دليل بر آن نميتواند باشد که اين گروه از واقعه ای که قرار بود رخ دهد آگاهی داشته اند؟

 در همان روز ها در تهران شايع شد که سربازان فلسطينی شب قبل در خانه شيخ يحیی نصيری که خود را علامه نوری لقب داده بود بسر برده اند و روز بعد با پوشيدن لباس های مبدل سربازان ايرانی که در يــــک کارگاه در خيابان های اطراف ميدان ژاله دوخته شده بودند به ميان مردم آمده و بعضی هم از پشت بام خانه های مشرف به ميدان ژاله به سوی سربازان واقعی آتش گشوده و هم به طرف مردم تير اندازی کرده اند.

 بعد از استقرار جمهوری اسلامی عکس هائی در روز نامه های آنروز بچاپ رسيد که اگر به آنها بادقت نگاه شود اين مسئله را تائيد ميکند. زيرا در اغلب آنها دو نوع لباس نظامی ديده ميشود. چند تن از سربازان با بُهت و حيرت در حاليکه حتی تفنگهايشان بحالت شليک نيست مشغول تماشای تير اندازان می باشند! اگر همه سربازان دستور تير اندازی داشتند پس چرا بعضی با بُهت و حيرت به تماشا ايستاده اند!؟

 وقتی کاری به يک مزدور محول ميشود آن مزدور بعد از اتمام کارش برای دريافت دستمزد (اگر قبلا پيش پرداخت دريافت نکرده باشد) نزد شما خواهد تا مزدش را دريافت دارد و ما ميدانيم که ياسر عرفات روز 28 بهمن 1357 (2537) يعنی شش روز پس از استقرار جمهوری اسلامی و با صطلاح پيروزی انقلاب(!) برای دريافت مزدش به تهران آمد.

 راديو اسرائيل در تاريخ اول نوامبر 1998 (10 آبان 2577=1377) در برنامه پارسی بنقل از راديو صوت فلسطين واز قول معاون ياسر عرفات آقای طالب عبد الرحيم چنين گفت: «يک مقام بلند پايه فلسطين برای دومين بار طی شبانه روز اخير سخنان روز جمعه آيت الله خامنه ای را محکوم دانست که طی آن آقای ياسر عرفات را فردی حقير و خائن توصيف کرده و عليه توافق صلح اسرائيل و فلسطينيان سخن گفته بود. مدير کل دفتر رياست حکومت خود گردان – آقای طالب عبدالرحيم- که از راديو صوت فلسطين سخن ميگفت از سران حکومت اسلامی ايران خواستار گرديد از تحقير حکومت خود گردان فلسطين که نماينده آرمان ملت فلسطين است دست بردارند. آقای عبد الرحيم گفت آيت الله خامنه ای و ديگر رهبران حکومت ايران بايد هميشه بياد داشته باشند که اين ابو عمار، ياسر عرفات و ديگر فلسطينيان بودند که پيش از انقلاب آنها را زير چتر حمايت خويش گرفتند و به آنها کمک رساندند...»

 يکی از شيادی های مسلم در روزگار ما عمامه داری است. يکی از اين شيادان عمامه دار هم يحيی نصيری است. يحيی نصيری موسوم به علامه نوری، در تغيير نام ميدان ژاله و ايجاد حادثه جمعه سياه دست داشت. اين شارلاتان بزرگ که خود را با بی شرمی تمام آيت الله علامه نوری معرفی ميکند، درميان مردم به علامه بی علم! شهرت دارد.

 پنج روز پيش از 17شهريور يعنی برای روز عيد فطر قرار بوده است صدها تن آيات الله و حجج اسلام در مساجد و صحرا ها و حسينيه ها به برگزاری نماز عيد فطر اقدام کنند. (اسامی اين افراد در روزنامه های آنروز از جمله اطلاعات مورخ 12 شهريور 1357 برگ هفتم موجود است) از ميان اين آيت الله ها سيد احمد خوانساری، در مسجد سيد عزيزالله و سه نفر از جمله آقای علامه نوری قرار بوده در صحرای نيروی هوائی اقامه نماز بکند. ولی بعدا که علامه نوری متوجه شده صد ها تن آيت الله و علامه در مساجد نماز اقـــــامه کرده اند و ممکن است صحرای نيروی هوائی خالی از نمازگزار باشد نماز خودرا به ميدان ژاله منتقل نموده است. حتی بدون توجه به وسعت ميدان به روزنامه ها اعلام کرده بود 400،000 نفر نمازگزار در ميدان ژاله بوده اند (!!).

 آشوب ها در نهم و دهم شهريور 1357 در زمانی رخ داده که خمينی هنوز در عراق اقامت دارد.

 «در روز نهم شهريور 1357 (2537) پس از انجام سخنرانی يحيی نوری در حسينيه واقع در خيابان ژاله ايستگاه آب سردار عده ای در حدود ده هزار نفر از طبقات مختلف مردم به تظاهرات پرداختند. در حوالی ميدان ژاله با چوب دستی و ديلم و سنگ مباردت به شکستن شيشه های بانک عمران، بانک تهران، بانک بازرگانی، کفش ملی، سينما ژاله، و سينما سيلوانا و باجه های تلفن کردند. گروهی ديگر به سوی خيابان شهباز رفته و بانک صادرات را با مواد آتش زا به آتش کشيدند. اين آتش به سنديکای کارگران و فروشندگان گوشت در طبقه دوم و بانک پارس که در مجاورت بانک صادرات بود سرايت نمود. ماموران آتش نشانی که برای خاموش کردن آتش آمده بودند مورد حجوم و حمله اوباش چماقدار طرفدار علامه نوری قرار گرفتند(!!) تظاهر کنندگان حتی پس از مجروح کردن شش تن مامور آتش نشانی اتومبيل های آتش نشانی را هم منهدم نمودند. در اين موقع ماموران کلانتری 14، 9، 13 و 10 و گارد شهربانی به محل حادثه آمدند و با پرتاب گاز اشک آور تظاهر کنندگان را متفرق ساختند.

 نيرو های کمکی ارتش بعدا به ميدان ژاله و خيابان شهباز آمدند. در اين هنگام گروهی ديگر از تظاهر کنندگان با دادن شعار به خيابان شکوفه وارد و شيشه های بانک صادرات اين خيابان را هم خرد کردندو آنرا به آتش کشيدند. آتش پس از چند ساعت تلاش خاموش شد. آتش به سيم های برق سرايت کرده و مردم در خطر قرار گرفتند. برق منطقه برای چند ساعت قطع شد. تظاهر کنندگان در خيابان فرح آباد (ژاله) چند زباله دان را به وسط خيابان پرتاب کرده و آتش زدند. (خلاصه از اطلاعات مورخ 11 شهريور 1357 -2537).»  مشابه همين گزارش را از قول خبر نگار اطلاعات در همان نشريه ميخوانيم؛ اين گزارش اضافه ميکند: «تظاهر کنندگان به خيابان های فرعی زرين نعل، ايران و ديگر خيابان های فرعی منتهی به ميدان ژاله هجوم برده و در سر راه خود تمام شيشه های شعب بانکها را شکسته و آنها را آتش زده اند. در اين تظاهرات تعداد 17 نفر از ماموران آتش نشانی که برای انجام وظيفه به محل آمده بودند کشته ويا بشدت زخمی شده اند.»

 روزنامه اطلاعات 11 شهريور در صفحه 28 و 4 خود نوشته بود؛ «در اين درگيری که بين مامورين انتظامی و مردم بوجود آمد 3 نفر از تظاهر کنندگان دراثر اصابت گلوله کشته و تعداد زيادی نيز مجروح شده اند که هنوز تعداد مجروحان معلوم نيست ولی گفته ميشود نزديک 100 نفر باشند.»

 در حاليکه يحیی نصيری به روزنامه کيهان 15 شهريور 1358 (2538) گفته است: « در جنب حسينيه فاطميون، مجمع معارف اسلامی را دائر کرديم. اين کلاس ها را ادامه داديم تا اينکه در شب بيست و هشتم رمضان (منظور شبی است که درپايان روز 27 رمضان و مطابق با 10 شهريور 1357 قرار داشته) رژيم دست به آن اقدام بی سابقه زد و خاک اره آغشته به بنزين زير پايشان ريخت و در حين فرار و پرهيز از آتش آنان را به گلوله بست که اين چند تن اولين شهدای ميدان ژاله هستند»  در خبر ديگری که در روزنامه اطلاعات 11 شهريور 1357 در صفحه 4 منتشر شده چنين آمده است: «به دنبال خبر درگيری ديشب ماموران و مردم در خيابان ژاله و آب سردار، امروز سخنگوی حضرت آْيت الله نوری اظهار داشت: امروز صبح در حالی که گروه گروه مردم برای جستجو و پرسش از حال بستگان خود به خانه حضرت آيت الله می آمدند، آقای فرشيد از دفتر نخست وزير به ايشان تلفن کرد و اظهار داشت: با تحقيقات کامل مطمئن است که قطره ای خون از دماغ کسی در درگيری ديشب نريخته. سخنگوی آيت الله نوری اضافه کردند با توجه به آنچه ديشب ما مشاهده کرديم و جنازه هائی که موجود است (!!) معلوم است که حرفهای نماينده نخست وزير حقيقت ندارد.

 همانطور که ملاحظه ميکنيد در شب قبل در همان روزنامه ادعای مجروح شدن 100 نفر را ميکند و روز بعد جنازه ها را می شمارد. هنگاميکه محل جنازه ها را خواستار شده اند او ابراز داشته: «ماموران مجروحين را از دست مردم گرفتند و بردند» و در مورد جنازه ها که مدعی بود در يکی از مساجد اطراف ميدان ژاله به امانت گذاشته شده عاجز مانده نام مسجدی را که يکی از اين جناره ها را در آن به امانت گذاشته اند ببرد.

 علامه نوری، در مصاحبه با روزنامه کيهان 15 شهريور 1358 (2538) دراولين سالگرد جمعه سياه گفته است: « در اين يورش دولت کليه مقدمات کشتار را فراهم آورده بود و حتی سربازان اسرائيلی نيز در کشتار حضور داشتند و حتی افراد ما سربازانی را که به زبان انگليسی صحبت ميکردند را ديده بودند...!!»

 هر يک از افسران و سربازانی که بعد از استقرار رژيم اسلامی به جرم تير اندازی در ميدان ژاله محاکمه شدند اعلام داشته اند و تاکيد نموده اند که آنان در آن زمان مجاز به تيراندازی نبودند مگر اينکه مورد حمله قرار گيرند. در آن زمان هنوز شاه در موضع قدرت بود و قادر بود با استفاده از نيروی نظامی به آسانی از عهده اين کار بر آيد ولازم نبود از اسرائيل آدم بياورد. اگر اين ادعا درست بوده چگونه فقط يکبار آنهم از قول اين "علامه" به سربازان اسرائيل اشاره شده وديگر ملايان دراين خصوص چيزی نگفته اند! چرا اين "علامه" مدت يکسال دراين خصوص سکوت نموده بود در حاليکه ميتوانست در تشديد تنفر مردم نسبت به شاه تاثير بگذارد.

 يک شاهد عينی به روزنامه کيهان مورخ 15 شهريور 1358 (يکسال بعد از حادثه) گفته است: « من در شهباز جنوبی ايستاده بودم، جمعيت حدود 2 هزار نفر بود و زنان در صف اول بودند. بالاخره نيرو های نظامی خود را از چهار سو در محاصره ديدند، مجبور به تير اندازی هوائی شدند ولی جمعيت زمين نشست و حالت مسالمت آميز را رعايت کردند. ... يکی از نمايندگان مردم تظاهر کننده به جلو رفت و با فرمانده گفتگو کرد و او را از توسل به زور بر حذر داشت. پس از چند لحظه صدای شليک گلوله به گوش رسيد اما ظاهرا شليک اين گلوله به سمت جمعيت نبود. ناگهان خون يکی از سربازان که به پارچه سفيدی آغشته شده بود بر روی دستهای گروهی تظاهر کننده بلند شد و جمعيت فرياد ميزدند: "برای حفظ قرآن، سرباز هم شهيد شد".!!»

 ياسر عرفات درهنگام ورود به تهران درخواست نمود که اورا اول به ميدان ژاله ببرند. جالب توجه اينکه روزنامه اطلاعات مورخ 29 بهمن 1358 مينويسد: « هنگاميکه عرفات و همراهانش به نزديکی خيابان ايران رسيدند، گروهی از فلسطينی ها که قبلا به ايران آمده بودند (!!) به همراه جمعی از مجاهدان سرود "سَنـر جَـع يوما" الی يافا" (روزی به يافا بر خواهيم گشت) را خواندند. دونفر از افرادی که ماموريت حفظ نظم در حوال خيابان ايران را به عهده داشتند گفته اند تعداد چريک های فلسطينی که در آن روز در مسير اجتماع کرده بودند 200 نفر بوده اند.

 شايعه شرکت چريک های فلسطينی در کشتار ميدان ژاله کم کم در افواه مردم تقويت شد و تدريجا از قول شاهدان عينی از جمله مسجدی های آن محله و مريدان خود علامه نوری بطور خصوصی مورد تائيد قرار گرفت. ولی چون جو موجود شديدا بر عليه شاه و رژيم وی بود لذا غالبا اين خبر با حسن قبول مورد گفتگو قرار گرفت. بهر حال اين حقيقت يکسال بعد از قول شاهدان عينی به حد اشباع رسيد و به همين جهت خود علامه نوری به ناچار آن مصاحبه با روزنامه کيهان را ترتيب داد و وجود چريک های خارجی را تائيد نمود ولی بجای چريک های فلسطينی اسرائيل را مسئول قلمداد کرد. همانطور که در بلای سلمان رشدی بجای انگليس موطن اصلی سلمان رشدی همواره آمريکا مورد مواخده واعتراض قرار گرفته است.  

(خلاصه شده از کتاب بلای سلمان رشدی و آيات شيطانی – آقای م شمشيری) ح-ک
شهريور 19 – 1383 (2563)
نهم سپتامبر 2004  
 


Time line:

History of Iran starts 2500 years before Christ .

1160 years later Muslims occupied land of nobles, for over 1400 Iranians fought to deport the occupiers.

33 years ago they re-occupied our homeland. The Renaissance is on its way..!


Persian Kings

Cyrus 559-530 BC -29 years
Cambyses 530 BC -522 8 years
Darius 521-486 BC -35years
Xerxes 486-465 BC -21 years

       
 
It is up to the people of Iran, to form powerful resistance preventing dictatorship We believe that as long as there are people living in Iran, it is our responsibility to resist the injustice.

بر اين باور هستيم تا زمانی که در ايران زندگی هست، مسئوليت ما است تا در مقابل نا برابری ها مقاومت کنيم
We pledge alliance, with those who voice against religious regimes, terror, and welcome secularism, separation of religion and the state, we seek freedom and peace!
Home | Questions... | Mission | Before Islam | After Islam | After 1979 | History | Food for thought...| Koranic Verses| Cultural Rejuvenation-shafa | Salman Parsi & Mohammad -by shafa | What we support | Contact us
| N | O | , | T | O | , | R | E | L | I | G | I | O | N |