|  | 
 |   | ||||
| 
 | ||||||
|  | 
					   بدنبال پخش مطلبی در مورد خودداری از 
			   سياه کردن روی حاجی فيروز و خواندن سرود "همراه من" بجای "ارباب 
			   خودم" بر آن شدم تا مطالبی در باره حاجی فيروز جمع آوری کنم. 
 
		   
 
		   
					   باور های ايرانيان به زندگانی برابر ميان زنان و مردان بصورت صلح آميز 
			و احترام به پديده های طبيعت در سراسر سنگ نبشته ها و کنده کاری های 
			بدست آمده و در معماری های باستان به آسانی به چشم میخورد. شيوه 
			برگزاری جشن های ايرانی نيز بر اين پايه استوار است که همگی آئين های 
			ايرانی بر منبای جشن و شادی استوار بوده و خاص تيره های انسانی 
 				مذهبی نبوده است. 
 				 
					   خاستگاه جشن های ايران نه از مذهب بلکه از پديده های طبيعی کيهانی و 
			زمينی، زيست انسانی سرچشمه میگيرد، هيچ جشنی در ايران باستان با نيرو 
			های نا ديدنی، ايزدان و دنيای بهشت و جهنم پيوند ندارد. به زبان ساده 
			تر برخلاف باور يونانيان و مردم ميان دو رود دجله و فرات خرافات مذهبی 
			در ايران رواج نداشته است، برخلاف يونانيان و مردم ميان دو رود آريائی 
			ها مظهر خشم و خشونت، آدم ربائی، تجاوز و ترس را به خدايان و يا به 
			کسانی در روی زمين نسبت نداده اند تا مردم را از لمس نشدنی ها 
			بترسانند. اين ظريف نگری نشان میدهد که داشتن ارباب در ايران پيش از 
			اسلام ميسر نبوده و سرود هائی که "حاجی فيروز" میخواند نمی تواند ريشه 
			باستانی داشته باشد. ايزد ايرانی همواره مظهر خوشی، شاد باشی و "سرای 
			سپند" که جايگاه مينويان است به غم و تنهائی آلوده نيست.
			
 
			
  
					   حتی میبينيم که جشنی بنام "بَمو" يکی از جشن های بزرگ مانوی با شادی و 
			سرود در روز درگذشت مانی برگزار ميشده است و برخلاف داده های اسلام 
			ناله، موی کندن و چنگ به صورت کشيدن و گريبان شکافتن، قمه زدن و زنجير 
			به پشت کوبيدن و خاک بر سر کردن فقط در اسلام ظاهر شده است و يا پيرايه 
			هائی است که به آن بسته شده است. امروز هم بعضی نقاط ايران خاکسپاری را 
			باساز و دهل به انجام میرسانند. 
			 
					   در حاليکه "حاجی فيروز" با واژه های پيداشده 
			بعد از اسلام (حاجی) بجای پير و (فيروز) بجای پيروز و شايد "نوروزی" 
			ويژگی خاص روز هائی بوده است که نشان از سنتی کاملا جديد و خاص گروهی 
			از ايرانيان (بيشتر تهران) دارد. زيرا ريشه های آن در استان های ديگر 
			ايران کمتر يافت میشود. 
		 
					   آنچه مسلم است بعد از پيدايش اسلام در ايران تا پيش از قاجاريه مراسمی 
			که نشان از رقص و تفريح در کوچه و بازار داشته باشد يافت نمیشود. در 
			دوره صفويه و پيش از آن به دليل گرايش های مذهبی پادشاهان آن زمان 
			اجرای برنامه های ساز و دهل در کوچه و بازار را منع کرده ويا مردم جرات 
			نيافته اند تا به تفريح های همگانی بپردازند.
 
			 
			
			 
					   						نکته ظريف ديگر از مراسم باستانی ارتباط مستقيم آن با زنان (در نام 
			های بالا بيشتر از ماما يا ماتارا و يا ننه استفاده شده است) میباشد؛ 
			درحاليکه از زمان پيدايش "حاجی فيروز" اين شخصيت فقط به يک "مرد" با 
			روی سياه که مرتبا التماس و ابراز بندگی میکند واگذار شده است. 
 
			 | Time line: History of Iran starts 2500 years before Christ . 1160 years later Muslims occupied land of nobles, for over 1400 Iranians fought to deport the occupiers. 33 years ago they re-occupied our homeland. The Renaissance is on its way..! Persian Kings 
 | ||||
| It is up to the people of Iran, to form powerful resistance preventing dictatorship | We believe that as long as there are people living in Iran, it 
		is our responsibility to resist the injustice. بر اين باور هستيم تا زمانی که در ايران زندگی هست، مسئوليت ما است تا در مقابل نا برابری ها مقاومت کنيم | We pledge alliance, with those who voice against religious regimes, terror, and welcome secularism, separation of religion and the state, we seek freedom and peace! | ||||
| | N | O | , | T | O | , | R | E | L | I | G | I | O | N | | ||||||