ColumView


TopBridge 
   

A Clip of History...

1400 years, Iran



Select click, browse Categories above contains essential reading. Submenu are opened for your convenience

If you encountered any broken link(s) or errors messages, please to contact and e-mail us with the link address or error message. This is not site e-mail please use for error messages only! Some Files requires Adobe Acrobat Reader, to download click Powered by: Direcconnect

Ey Iran, Shahanshahi, Flag anthem
سرود ای ایران، سرود شاهنشاهی و پرچم

This clip made inside Iran, by a compatriot in love of Iran (Let's call him Kaveh). You are Free to take this clip for your Radio/TV station, your website, provided that its origine, (Kaveh) and this website is mentioned for the copyright purpose.

تا پیش از دودمان پهلوی کشور ایران سرود ملی نداشت. تا زمانی در دوران رضا شاه هنگام رژه های ارتش از مارش های نظامی که در اتریش یا کشور های دیگر ساخته شده بود بهره گرفته میشد. در سرتاسر شاهنشاهی دودمان پهلوی مارش های نظامی دیگری از سوی آهنگ سازان ایرانی در ارتش هم ساخته شده است که نام سراینده آهنگ شهرت پیدا نکرده.

در مارش های نظامی همواره موضوع؛ یک، دو، سه، چهــــــــــار، درنظر گرفته میشود، زیرا در گروه های نظامی صف ها با تنظیم قدم های خود از یک، آغاز و به چهار که زیر طبل بزرگ و زیر پای چپ میاید ملودی نظم حرکتی دست و پاهارا منظم میکند. همواره فرمانده گروه و ملودی آهنگ طبل بزرگ را زیر پای چپ میخواهد. یک، طبل بزرگ، سه، طبل بزرگ.

در بسیاری از فیلم هایی که از دوران سان دیدن ویا رژه های نظامی دوران پهلوی به ویژه دوران محمد رضا شاه پهلوی بجا مانده این نظم و همسویی و همرهای یکسان بسیار زیبا دیده میشود.

این داستان که شنیدنی و جالب هم هست ثابت میکند دوران قاجار وپیش از آن؛ ایران هیچگونه سرودی نداشته است. در دوران سلطنت احمدشاه قاجار گروهی برای تحصیل به آلمان رفته بودند و وقتی به آنها گفته میشود سرود ملی ایران را اجرا کنند، دچار مشکلاتی میشوند. جلال گنجی فرزند سالار معتمد گنجی نیشابوری در فصلنامه ره‌آورد شماره ۳۵ مینویسد:

«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد احمدشاه تحصیل میکردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام کرد همه دانشجواین خارجی باید از مقابل امپراتور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوردیم که عده‌مان کم است. گفت اهمیت ندارد. از برخی کشور‌ها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل میکند و‌ همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد و سرود ملی خود را خواهد خواند.

چاره‌ای نداشتیم. همه ایرانی‌ها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم و اگر هم داریم، به‌ یاد نداریم. پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم. به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم. یکی از دوستان گفت: اینها که فارسی نمیدانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوییم هماین سرود ملی ماست؟ کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند.

اشعار مختلفی را که از سعدی و حافظ میدانستیم، با هم تبادل کردیم، اما این شعر‌ها آهنگین نبود و نمیشد به ‌صورت سرود خواند. بالاخره من گفتم: بچه‌ها، عمو سبزی‌فروش را همه بلدید؟ گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است و هم ساده و کوتاه. بچه‌ها گفتند: آخر عمو سبزی‌فروش که سرود نمیشود. گفتم: بچه‌ها گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم: «عمو سبزی‌فروش... بله. سبزی کم‌فروش... بله. سبزی خوب داری؟... بله» فریاد شادی از بچه‌ها برخاست و شروع به تمرین کردیم. بیشتر تکیه شعر روی کلمه «بله» بود که همه با صدای بم و زیر میخواندیم. همه شعر را نمیدانستیم. با توافق همدیگر، سرود ملی به اینصورت تدواین شد.»

هنگامی که اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ در سال ۱۳۱۲ خورشیدی (1933=2472) بدعوت آتاتورک پرزیدنت ترکیه برآن شدند تا به آن کشور سفر کنند، آگاه بودند که به هنگام ورودشان سرود ملی دو کشور نواخته خواهد شد ولی ایران "سرود ملی" نداشت. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ چندی پیش از سفر، بهنگام گذر از برابر نمایندگان مجلس به نایب رییس مجلس، شیخ الرییس افسر که رییس انجمن ادبی ایران هم بود دستور دادند که انجمن ادبی ایران "سرود ملی" برای ایران بسرایند. هموندان انجمن نخست به سرودهای ملی دیگر کشورها گوش دادند تا برایشان روشن شود "سرود ملی" چه معنایی دارد و دربرگیرنده چه واژه‌هایی باید باشد تا بتوانند چامه‌ای شایسته بسرایند و با آهنگ بیامیزند.

همان روز هیئت رئیسه انجمن ادبی ایران با حضور شیخ الرئیس افسر، ملک الشعرای بهار، شیخ‌الملک اورنگ، مرتضی میرزا قهرمان، بدیع‌الزمان فروزانفر، عبدالرحمن پارسا تویسرکانی، سعید نفیسی و عباس فرات تشکیل جلسه داده و اشعاری در سه قسمت (سه بند) سروده شد که شیخ‌الرئیس افسر سراینده اشعار بند اول سرود شاهنشاهی و بند سوم سرود ملی و عبدالرحمن پارسا تویسرکانی سراینده بند دوم آن سرود پرچم بودند. داوود نجمی‌مقدم به همراه غلامرضا مین باشاین نیز آهنگ آن را ساختند. غلامرضا مین‌باشاین آموزگار موسیقی برای همکاری با "محمد هاشم میرزا افسر" و داوود نجمی مقدم فراخوانده شد. غلامرضا مین‌باشاین در مدرسه موسیقی وابسته به دارالفنون، آموزش موسیقی دیده بود. مین‌باشاین پس از چندی خود آموزگار موسیقی و رییس موسیقی نظام شد و آهنگ سرود ملی ایران را با همکاری ستوان یکم نجمی مقدم ساخت. سرانجام این همکاری سه سرود با نام (سرود شاهنشاهی)، (سرود پرچم) و (سرود ملی ایران) بود.

ملودی هر سه سرود یکسان و تفاوت تنها در متن شعر آنها بود.

سرود ملی ایران در سه بخش بود که چامه‌اش از میرزا افسر است و آهنگ آن از غلامرضا مین‌باشاین، بخش نخست سرود شاهنشاهی و بخش دوم آن سرود پرچم است که سراینده‌اش پارسای تویسرکانی است و بخش سوم سرود ملت است.

رضاشاه بزرگ پس از شنیدن شعر شخصاً دو جای آن را اصلاح کرد. یکی آنجا که گفته بود: «از اجنبی جان میستانیم» که رضاشاه گفت: «از دشمنان جان میستانیم» و دیگر آنجا که گفته شده بود «شهنشه زنده بادا» که رضاشاه تغییر داد به «شاهنشه ما زنده بادا» هرچند بر اساس اوزان و آهنگ سرود ملی چنین چیزی نادرست به نظر میرسد.

سرود شاهنشاهی

شاهنــــــشه مــــا زنــــده بــــادا
پـــاید کشور به فَرَّش جــــاودان
کز پهــــــلوی شــــد ملک ایران
صد ره بهـــتر ز عهد باستــــان
از دشمنان بــــــودی پریشــــان
در ســــایه‌اش آســــــوده ایران
ایرانیـــــان پـــــیوسته شـــادان
همواره یزدان بوَداو را نگهبان

سرود پرچم

ای پـــــرچــــم خـــــورشــــید ایران
پرتو افـــــکن به روی این جهـــــان
یــــــــــادآور از آن روزگــــــــــاری
کآســـــود از برق تیغت هر کـــــران
در سایـــــه‌ات جـــــان می‌فشانــــیم
از دشمنان جــــــان میــــــستانــــیم
مـــــــا وارث مــــُــلک کاویانـــیـــم
همیشه خواهـــیم وطن راازدل وجان

سرود ملی

بـــــودیـــــم و هــستیم پیرو حق
جز حق هرگز نخواهیــم از جهان
با شــــه‌پرستـــــی مـــــملکت را
داریم  از دســــت دشمن در امان
مــــــا پـــــیرو کـــــردار نــــیکیم
روشنـــــدل از پــــــندار نــــیکیم
رخشــــــنده از گـــــفتار نــــیکیم
شد  زاین فضائل بلند  آوازه ایران

در رسانه‌ها و نشست‌ها و رویدادهای بیرون از کشور، پیوسته آهنگ "ای ایران" را میشنویم. سرسپردگان استعمار ادعا میکنند که آهنگی در دوران ناصرالداین شاه از سوی شخصی بنام «مولر» اتریشی ساخته شده و آن سرود ملی ایران بوده است. این ادعا کاملا دروغ است.

سرود ای ایران که نوای خون به جوش آمده استاد حسین گل گلاب در دوران جنگ جهانی دوم است هرگز بعنوان سرود ملی بکار نرفته است اما پس از شورش، 2517 (1979) کماکان در جایگاه درستش یعنی سرود ملی ایران تنها سرود معتبر ایران است. البته شاید بکاررفتن این سرود در سرآغاز دوران غربت نشینی هم به دلیلی برای فاصله گرفتن از سرود شاهنشهای بوده ولی این سرود دلچسب و ملی است.

بهتراین اجرای آن از سوی بنان خواننده نامی ایران در برنامه گلهای رادیو ایران خوانده شد.

ای ایران، تنها سرود ملی است که همه لایه های بافت اجتماعی ایران آنرا به دل میچسبانند.

این سرود برای اولین بار در ۲۷ مهر ۱۳۲۳ (2487=1948) در تالار دبستان نظامی دانشکدهٔ افسری اجرا شد.

شعر این سرود توسط حسین گل گلاب همزمان با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ساخته شدو روح الله خالقی آهنگی در آواز دشتی بر روی این شعر قرار داد. پس از نخستین اجرای این سرود در ارکستر انجمن موسیقی ملی در سینما تهران در خیابان استانبول، از رادیو ایران نیز پخش شد. در اجرای اول این سرود به شکل کُر خوانده شد ولی بعد از آن غلامحساین بنان و اسفندیار قره باغی آن را به شکل تکخوانی نیز اجرا کردند. از آن زمان تا کنون به دلیل محبوبیت فراوان، خوانندگان و گروههای موسیقی گوناگونی این سرود را اجرا کرده اند.

در سال 2492 برابر با1953 ، سرود «ای‌ایران»، میهنی‌ترین و مهیج‌ترین سرود ملی، اعلام شد. ٢٩بهمن‌ماه ١٣٣٢ خورشیدی، در چهارمین روز از نشست فراملی (بین‌المللی) كارشناسان سرودهای ملی در وین (پیتخت اتریش)، پس از گفت‌و‌گوهای بسیار، كارشناسان و متخصصان، در بیانیه‌ پایانی خود، سرود «ای ایران» را از نظردرونمایه و آهنگ، میهنی‌ترین و مهیج‌ترین سرود ملی، اعلام كردند.
GolGolab
ناخودآگاه دست بر سینه میگذارم، میاستم و بلند، بلند ای ایران را همراه با همه میخوانم، از تلویزیون و رادیو پخش شود یا در همایش و سمینار باشد و یا حتا اگر بر تكه‌ای كاغذ باشد كه در دست گرفته‌ام، تفاوتی ندارد، میا‌یستم و با همان احساسی آن‌را زمزمه میكنم، كه نخستین‌بار پس از شنیدنش، تكرارش كردم.

میدانم كه شما هم همین احساس را دارید، همانگونه كه كارشناسانی كه سال ٣٢ از سراسر جهان در وین گرد هم آمده بودند و سرودهای بسیاری را از جای، ‌جای این جهان پهناور، گوش داده بودند، چنین احساسی داشتند، نمیدانم شاید آنها هم دست بر سینه گذاشته و ایستاده بودند، شاید هم تلاش كرده بودند تا آنرا بزبان پارسی زمزمه كنند.

به هر روی این داستان هنوز هم ادامه دارد، حسین گل‌گلاب، سراینده‌ این سرود است و «روح‌الله خالقی» آهنگسازش. زمانی كه این سرود، سروده شد و آهنگ‌گذاری شد، ایرانی دلش از دست بیگانگان پر بود. به زبان آن‌روزها، ایران پر از بیگانه بود، جنگ جهانی دوم بود و سربازان ریز و درشت انگلیسی و روسی نه تنها حرمت زنان و مردان ایرانی را شكسته بودند، كه حرمت خاك ایران را نیز، زیر پا گذاشته بودند.

هما گل‌گلاب،‌ دختر حسین گل‌گلاب میگوید: "همه‌ اینها به ژنتیك افراد بازمیگردد، او با همه وجودش با تك‌تك سلول‌های بدنش، ایران را دوست داشت و غم و اندوه این خاك و مردمانش، غصه و اندوه او هم بود."

هما میگفت: "پدر عاشق ایران، گل و گیاهانش و كوه و در و دشتش بود. همه‌ روزهای تعطیل را كت و كلاه میكردیم و میزدیم به كوه. از بالای كوه آدم عاشق‌تر است. حتما همه آنهایی كه جای، ‌جای ایران را از فرای كوه‌های كوتاه و بلندش دیده‌اند، میدانند عاشقی كه از بلندیها به عشقش نگاه میكند، چه حسی دارد."

حسین گل‌گلاب، استاد گیاه‌شناسی دارالفنون، دبیرستان نظام و دانشكده‌ پزشكی بود. تا سال ١٣٠٧ خورشیدی دوازده جلد كتاب در رشته علوم طبیعی نوشت بنابراین بنظرم پر بیراه نیست كه خانه‌ دخترش هم همچون خانه‌ قدیمی‌خودش پر از گل و گلدان باشد. هما گفت: خانه‌مان، خانه قدیمی‌مان، به تمام معنا، ایرانی بود با یك حیاط بزرگ كه پر از گل بود و درخت، آن‌هم از گونه‌های نابش، از گونه‌هایی كه بیشترشان تنها ویژه‌ایران است و این آب و خاك.
HomaGolGolab
هما گفت: بابا در دارالفنون درس خوانده‌بود، دیپلم گرفته بود و در دارالفنون تدریس میکرد. لیسانس حقوق و علوم سیاسی هم داشت و همچنان در دارالفنون آموزگار بود. بعدها دكتری علوم گرفت، معاون دانشكده‌ پزشكی بود، هموند انجمن موسیقی ایران و در كنار همه‌ اینها یك ایرانی بود كه ایران را بی‌چون و چرا دوست داشت.

دست‌نوشته‌هایی كه حسین گل‌گلاب در آن، با سال و روز تولدش آغاز كرده و چنین نوشته است: "تولدم در ١٧ربیع‌الاول ١٣١٤ هجری قمری در تهران اتفاق افتاد ولی در سجل‌احوالم كه چندسالی بعد گرفته شده، ١٢٧٤ هجری شمسی نوشته شده كه مقارن ١٣١٢ قمری میشود یعنی دو سال اضافه نوشته‌اند." این دست‌نوشته‌ها ادامه داشت و حسین گل‌گلاب در این چند رویه، كم و بیش كارهایش را نوشته بود.

حسین گل‌گلاب با موسیقی آشنا بود و آشنایی بیشترش با بنیاد مدرسه‌موسیقی وزیری كه كلنل علینقی وزیری، بناین‌گزارش بود، آغاز شد. استاد روح‌الله خالقی كه ساخت آهنگ بسیاری از سرود‌ه‌های گل‌گلاب را انجام میداد، در خاطراتش مینویسد: «تصور نمیشد یك مرد عالم فیزیك‌دان و شیمی و ریاضی‌‌دان و نبات‌شناس و سنگ‌شناس، شعر هم بگوید! استعداد فوق‌العاده‌ داشت.» هما گفت: "بابا، هموند و زمانی سردبیر فرهنگستان زبان بود و واژه‌های بسیاری را جایگزین واژه‌های وارداتی علوم طبیعی كرد. لابلای كتاب‌های كتابخانه، پر است از برگه‌هایی كه واژه‌های فارسی جایگزین واژه‌های بیگانه شده‌است.، بابا عاشق ایران بود و میخواست ایرانی تا همیشه ایرانی بماند با فرهنگ، زبان و سنت‌های ویژه‌ ایرانی.

سرود شاهنشاهی

سرود شاهنشاهی از زمان رضا شاه بزرگ بعنوان سرود ملی بکار رفته است. در بخشی از دوران پهلوی دوم در سرآغاز برنامه های رسمی و آغاز فيلم های سينمایی در سینماها بعنوان سرود ملی، نواخته میشد که همانند هر سرود ملی وظيفه شنونده ايستادن به حال احترام است. کسی هنگام نواخته شدن سرود ملی کشوری نبايستی حرکت يا رفتاری بی ادبانه بکند.

از نگر تاریخ نگارش و پیدایش سرود شاهنشاهی و موارد رسمی یا غیررسمی آن در مقاطع گوناگون این سرود هیجان انگیز که به قالب سياسی و سنتی و تاريخی کشور ماهم میخورد به چه ترتيب در سینماها و پیش از شروع فیلم پخش میشد و حاضران برای احترام بپا میخاستند و در پایان سرود شاهنشاهی، کف میزدند خيلی رووشن نيست. آنزمان ها که بسياری از ما، نوجوان بودم، شایع کرده بودند؛ این سرود شاهنشاهی بدستور شهربانی در سینماها اجرا میشود! اما اين موردی تاييد نشده است و دليل پخش سرود شاهنشاهی در سينما ها اصلا روشن نيست. اگر هم کسی میدانسته امروز نمیتواند سندی در اختيار ما بگذارد. يکی از کسانی که من با ايشان تماس گرفتم مینويسد: «من در آن زمان نوجوان بودم، فامیل دوری داشتم که با درجه سرهنگی از مقامات شهربانی بود. به یاد دارم یک بار از ایشان در این مورد بخصوص پرسیدم و پاسخ این بود که شهربانی چناین دستورالعملی صادر نکرده است».

در تلویزیون ملی هم دستور ویژه ای از سوی مدیران و یا معاونان سامانه ها در این زمینه صادر نشده بود. مدیران قسمت پخش از آغاز، بابتکار خود، پخش این سرود را در آغاز و پایان برنامه های محدود خود گنجانده بودند، ولی سرانجام پخش آن در سینماها و در آغاز و پایان برنامه های تلویزیون ملی همزمان متوقف شد. این توقف به برداشتی که میتواند با راستی هم همراه بوده باشد براساس بخشنامه ای دولتی و از دو طریق وزارتخانه های فرهنگ و هنر و اطلاعات پیاده شد.

شوربختانه به دليل ندانمکاری واستفاده های بیموقع از اين سرود در سرآغاز فيلم های سينمایی و ضديت گروه های ارتجاع سرخ و سياه با خاندان پهلوی در سينماها وبرخی جاها از سوی مجاهدين و حزب توده و جبهه ملی و نهضت آزادی به اين سرود بی احترامی میشد که در سالهای نزديک به شورش 2517 ديگر در سينماها اجرا نمیشد. اما کماکان ضديت با دودمان پهلوی که از انگليس و روس سرچشمه میگرفت با اين سرود مخالفت میشد. درحاليکه سرود ملی انگليس که در گذشته با نام ملکه بود پس از به تخت نشستن چارلز بصورتی در آمده که «پادشاه» [مرد] راپاس میدارد.

God save our gracious King!
Long live our noble King!
God save the King!
Send him victorious,
Happy and glorious,
Long to reign over us,
خدا شاه برجسته و مهربان مارا حفظ کند
شاه نجيب ما عمرش دراز باد
خدا شاه را حفظ کند
برای او پيروزی به ارمغان بياورد
در دودمان خود زندگی دراز داشته باشد

ماهم يک کشور شاهنشاهی هستيم و شاهنشاهی ما بسيار باستانی و کهنه تر از پادشاهی انگلستان است و بايستی همواره به «شاه» خود افتخار کرده وسرود ما در کنار ستايش ايران و همچنين نماد پادشاهی را بستايد، چرا که در کشور های ديگر مانند دانمارک هم پادشاه را میستايند. میگويد:«نخستين شاه کينگ کريستيان، کينگ کريستيان» که بيشتر در مراسم ملی و حضور خاندان پادشاهی وبازديد های نظامی نواخته میشود و سرود ديگری که میگويد: «اينجا سرزمين دوست داشتنی است». اين را به آن دليل آوردم تا اگر در اين گذراز زمان گروهی خواسته باشند گمراهی بوجود بياورند تا بهانه ديگری برای جلوگيری از بازگشت پادشاهی بدست آورند موفق نشده باشند.

جمهوری اسلامی برای جلوگيری با هرچيزی که به گذشته نيک ايران مربوط میشود مخالفت میورزد و استعمار سرخ و سياه هم با او همراه است واز بکار گيری «سرود ای ايران» بسيار تلاش کرد تا بدروغ برخی آهنگ ها که به ترانه سرايان اتريشی نسبت میدادند را بجای سرود ملی «ای ايران» جا بزند که همچنان با مقاومت مردم ايران با شکست روبرو شد.

برخی از عمله و اکره های استعمار و حزب توده و مجاهدين خلق ياکسان ديگری کوشش کردند تا ترانه "ای وطن" سروده بیژن ترقی در سال ۱۳۸۸ (2548=2009) را به عنوان نخستین "سرود ملی ایران" بزور به ایرانیان بفروشند که با شکست مواجه میشوند. این گروه‌ها ادعا میکنند آهنگی که بر روی این چامه بیژن ترقی گذاشته شده است، آرانژمان نوینی از رِنگ مسیو لومیر (لومر) است. آهنگ ساخته شده از سوی مسیو لومیر هر چه که هست، اثری از آن در دست نیست، و در زمان ناصرالدین شاه اگر آهنگی از سوی لومیر ساخته شده باشد، هرگز به عنوان "سرود ملی ایران" نواخته نشده است. اصولا نمیتوان رد تاريخی مستندی برای کسی بنام «لومير يا لومر» که موسيقی میسروده پيدا کرد. چنين دروغ و دغل بازی ها به ساخته وپرداخته های جمهوری اسلامی برازنده است و بنياد نادرست آن برملا شده است؛ اما هنوزبرخی سايت هایی اينترنتی بدون سند به موضوع اشاره دارند که بی مايه فطيروبی ارزش است.

با شورش سال 2517 ايرانی 2537 شاهنشاهی در ایران از سوی کنفدراسیون دانشجواین ایرانی چتری که توده‌ای‌ها، جبهه ملی، نهضت آزادی، پان ایرانیست‌ها، مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق، اسلامیون و دیگر گروهک‌های وابسته چپ و افراطی وابسته زیر آن گردآمدند، حکومت سکولار شاهنشاهی پارلمانی ایران را با حکومت جمهوری اسلامی جايگزين ساختند. باعربده هایی که خمینی در بهشت زهرا سرداد، پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران و "سرود ملی ایران" ممنوع شدند. اما ايران نمرده و نظام پادشاهی نمرده و ايران از خاکستر خودش هم شده باشد برمیگردد.

ما همچنان سرود ای ايران را که از سوی همگان پذيرفته شده است و پرچم شيروخورشيد سه رنگ را نماد های ملی ايران میدانيم و اميدوارباشيم که بدون هرگونه خدشه ای تا ايران ايران است پايدار بماند.

ح-ک
نوشته سال 2000
بازنويسی و کامل شده فوريه 2025

This file is large please be patient to upload-- Click to play
فایل بزرگ است کلیک کنید تا پخش شود


فايل اينترنتی سالها پيش از سوی يک ايرانياد که میتوان اورا «کاوه» ناميد در درون ايران درست شده است. سالها است ردی از او بدست نمیآيد ولی دسترنجش همواره در اين تارنما برای همگان ماندگار است.






سرود شاهنشاهی ايران که بسيار هم برازنده مشروطه خواهی مردم ايران بوده و هست. اين اجرا از سوی بانویی ميهن دوست و عاشق شاهنشاه در سال 2024 اجرا شده است.


 
استاد حسین گل گلاب

غلامحسین بنان در سمت چپ و استاد روح الله خالقی

Time line:

History of Iran starts 2500 years before Christ .

1160 years later Muslims occupied land of nobles, for over 1400 Iranians fought to deport the occupiers.

33 years ago they re-occupied our homeland. The Renaissance is on its way..!


Persian Kings

Cyrus 559-530 BC -29 years
Cambyses 530 BC -522 8 years
Darius 521-486 BC -35years
Xerxes 486-465 BC -21 years

 
It is up to the people of Iran, to form powerful resistance preventing dictatorship We believe that as long as there are people living in Iran, it is our responsibility to resist the injustice.

بر این باور هستیم تا زمانی که در ایران زندگی هست، مسئولیت ما است تا در مقابل نا برابری ها مقاومت کنیم
We pledge alliance, with those who voice against religious regimes, terror, and welcome secularism, separation of religion and the state, we seek freedom and peace!
Home | Questions... | Mission | Before Islam | After Islam | After 1979 | History | Food for thought...| Koranic Verses| Cultural Rejuvenation-shafa | Salman Parsi & Mohammad -by shafa | What we support | Contact us
| N | O | , | T | O | , | R | E | L | I | G | I | O | N |