ColumView



TopBridge 
   

After 1979...

1400 years, Iran



Select click, browse Categories above contains essential reading. Submenu are opened for your convenience

If you encountered any broken link(s) or errors messages, please to contact and e-mail us with the link address or error message. This is not site e-mail please use for error messages only! Some Files requires Adobe Acrobat Reader, to download click Powered by: Direcconnect

کوتاه شده ای در باره قرار داد ننگين آرميتاژ سميت

 از زمان کودتای 1299 تا زمان نوشتن اين گفتار متجاوز از 80 سال ميگذرد. در اين مدت ميليون ها نفر متولد و درگذشته اند. اگر بتوانيم افراد بيسواد، بی اطلاع و کودکان را از اين گروه کم کرده و از بقيه آنان پرسش نمائيم چگونه رضا شاه به سلطنت رسيد بدون ترديد همه يا اکثريت قريب به اتفاق آنان پاسخ خواهند داد که رضا شاه به کمک دولت انگليس به سلطنت رسيد!

 به احتمال قوی شما خواننده گرامی نيز به اين مطلب يقين داريد! در حاليکه اين اعتقاد عمومی بطور کامل بر خلاف واقع ميباشد زيرا ما ميدانيم از ميان وزارتخانه ها و سازمان هائی که مجموعا دولت انگليس را تشکيل ميدهند، وزارت خارجه بطور علنی و سازمان های ديگر از قبيل انتليجنت سرويس بطور مخفی طراح و مجری خطوط مشی و برنامه های سياسی انگستان در کشور های ديگری بشمار ميروند؛ ونيز ميدانيم که هر يک از اين برنامه های ابتدامورد بررسی و سپس به تصويب سياستمداران و مقامات مطلع و مجرب در سازمان های ذيربط قرار ميگيرد که از هر گونه نقص احتمالی بدور باشد.

 همچنين ميدانيم که ژنرال آيرون سايد مامور وزارت جنگ انگلستان در ايران (زمان قاجاريه) در بثمر رسيدن کودتای 1299 رضا شاه موثر بوده ولی بطور مستقل و به ابتکار خود و بر خلاف نظر وزارت امور خارجه و دولت انگلستان عمل نموده است. ژنرال آيرون سايد با استفاده از اختيارات تام و کلی که هيئت وزيران بنا به پيشنهاد وزارت جنگ پادشاهی انگليس و بر خلاف رای وزارت امور خارجه انکشور به وی داده بود اين عمل را خودسرانه انجام ميدهد.

 بنا براين نه دولت انگلستان، نه وزارت خارجه و نه سازمان های انتليجنت انگليس از برنامه کودتای 1299 رضا شاه از قبل مطلع نبوده و لذا نظرکلی مبنی بر کمک دولت انگليس به رضا شاه منتفی ميگردد.

 بطوريکه نويسنده کتاب "شناخت مظفرالدين شاه و احمد شاه بر پايه اسناد" شرح داده است هدف آيرون سايد از کودتا بر سر کار آوردن دولتی خارج از گروه اشراف و سياستمداران فاسد، منفور و بدنام قديمی بوده است و در مورد رضا خان و قزاقهائی که تحت فرماندهی وی به انجام کودتا مبادرت ورزيدند فقط به چشم ابزاری برای تحقق هدف مزبور نگاه ميکرده است.

 انتصاب رضا خان به فرماندهی قزاقها، توسط آيرون سايد را از يک نظر ميتوان به انتصاب نادر قلی افشار توسط شاه طهماسب دوم صفوی به فرماندهی سپاه تشبيه نمود. همانطور که نادر قلی با شجاعت، زيرکی و زرنگی از آن انتصاب برای رساندن خود به پادشاهی استفاده نمود.

 رضا خان با اين شرط توسط آيرون سايد به فرماندهی گمارده شد که تحت هيچ شرائطی احمد شاه برکنار نگردد و رضا خان به عنوان حافظ و نگهبان احمد شاه و دولت منتخب به فرماندهی قزاق ها ادامه بدهد. هرگز آيرون سايد تصور نميکرده اين شخص چند سال بعد خود را به پادشاهی ايران خواهد رساند.

 ابراز نظرات مخالف از طرف انگلستان بعد از موفقيت کودتا و بخصوص پس از به خطر افتادن منافع انگليس و به زندان افتادن ايادی انگليس که سال ها برای تربيت و تعليم آنها زحمت کشيده بود نشان ميدهد که دولت انگستان نه تنها در بقدرت رسيدن رضا خان سردار سپه کوچکترين نقش و دخالتی نداشته بلکه بعدا بطور کامل و عملا نظر مخالف خود را با اين امر ابراز داشته و اقداماتی در خنثی نمودن آن نموده است.

   اسناد ومدارکی که نويسنده کتاب "قرارداد بسيار زيانبخش آرميتاژ سميت از مقدمات تا اجرا" از بايگانی اسناد وزارت امور خارجه انگلستان جمع آوری نموده نشان ميدهند ايرانيانی بوده اند که از حقيقت مزبور آگاه بوده اند ولی از اين باخبران خبری باز نيامده و اگر خودشان هم در رديف همان خيانتکاران قرار نداشته اند بدلايل ديگری صلاح خود را در همرنگی و هم زبانی با جماعت ديده و در اينمورد سکوت کرده اند. شايد اينان از اينکه بر خلاف جريان آب شنا کنند وحشت داشته اند؛ شايد نگران بوده اند که بلافاصله با تبليغات شديد فراماسونها و انگلو-اسلاميست ها ی ايران به عنوان نوکر و جيره خوار دربار پهلوی معرفی خواهند شد و از اين جهت کسی به مطالعه کتاب ها و نوشتار های آنان رغبت نخواهد نمود بلکه خودشان نيز منفور خواهند شد.

 بهرحال به موجب اسناد موجود چون اين کودتا مغاير با برنامه های دولت عليه پادشاهی انگلستان و طرح های لـــُـرد کـَرزَن (وزير خارجه) ميبوده از همان لحظه اول وقوع با مخالفت و کارشکنی مبادرت نموده تا اين که دولت سيد ضياء الدين (نخست وزير) را بعد از صد روز ساقط نموده است. بر اساس همان اسناد چون انگستان کمی پيش از کودتا افراد نظامی خود را از ايران بيرون برده بود با وجود مخالفت شديد با رضا خان هيچگونه وسيله موثری نداشته است تا اينکه او را نيز از راس تنها قدرت و نيروی نظامی و ملسح ايران برکنار سازد.

 رضا خان سردار سپه بر خلاف احمد شاه خائن هرگز تعمدا به انجام خيانت به کشور و در جهت خدمت به انگلستان مبادرت نورزيد و هرگز حتی يک لحظه نيز ننگ نوکری و حقوق بگيری از هيج دولت خارجی را نپذيرفته است.

 شايد مادر روزگار هرگز نزايد کسی را که چنين خدمتی به بيگانه بکند:

 قرار داد آرميتاژ سميت، تغييرات بسيار مهمی به زيان ايران در قرار داد دارســی بوجود آورده وبا عنوان "قرار داد تفسيری" که بر آن نهاده شده در واقعيت تغييری بوجود نمی آورده است. در قانون اساسی ايران حتی دولت بدون اجازه و تصويب مجلس حق انعقاد قرار دادی شرمگين نظير آرميتاژاسميت و آن همه تغييرات زيانبخش در قرار داد دارسی را نداشته است.

 بنا بر اين ادعای آرميتاژ سميت مبنی بر اينکه از ايران اختيار تام داشته پذيرفته نيست؛ زيرا دولتی که خود اختيتاری در مورد واگذاری چنين حقی نداشته نميتوانسته اختياراتی به ديگران آنهم به بيگانه ای مانند آقای سميت داشته باشد.  اما دولت های آن زمان به بهانه ضرورت و فوريت خود را محق به انجام ميدانسته اند.

 دولت استعماری انگلستان همواره با تمام قوا کوشيده که ايران را هرچه بيشتر در ضعف و زبونی و فقر و بيچارگی نگاه دارد و نير رجال احمق و وطن فروش را بر آن  بگمارد تا تسلط خودر را حفظ نمايد.

 برای اين کار هيج زمانی مانند دوران احمـــدشاه مخصوصا بعد از جنگ جهانی اولی برای مقاصد شوم انگلستان فراهم نبوده است. در آن زمان هيچ نخست وزيری مانند سپهـــدار رشــــتی  نميتوانسته دولت انگلستان را به فعال مايشاء مبدل سازد.

 در آن دوران کشور ايران به جوانی نابالغ ثروتنمندی شبيه بوده که جمعی جنايتکار با دادن رشوه به قيم او به بستن دست وپايش توفيق يافته اند. مدتی اورا گرسنه، تشنه و دور از ارضاء های شخصی نگاه داشته اند و بعد در مقابل هر ليوان آب و يک لحظه با زن بودن و هر تکه نان او را وادار سازند تا سند املاک و دارائی های خود را به نام آنان بکند!!.

 آرميتاژ سميت گزارش خود را در زمان سپهدار رشتی به دولت ايران تقديم کرده است. در حاليکه نتيجه اقدامات قبلی انگلستان ايران را در چنان تنگدستی قرار داده که حتی در مقابل يک ميليون ليره نيمی از کشور را هم ميخواسته اند دريغ نمی نموده است! حتی اگر در مقابل تصاحب نيمی از ايران يک ليره هم به ايران نميدادند جرات اعتراض نداشته است هرچند که اکثريت سياستمداران و اشرافان آن زمان با استثنای ميرزا حسن مستوفی الممالک مانند خود احمد شاه نوکران جيره بگير انگلستان بوده اند.

 سپهدار رشتی احمق تر از آن بوده که اهميت خيانت های بزرگی را که مرتکب شده را درک نمايد؛ به همين دليل وقتی به او گفته اند آرميتاژ سميت شرکت نفت ايران و انگليس را به پرداخت يک ميليون ليره مجبور! کرده است خوشحال شده و بدفعات از طرف خود و دولت ايران از او تشکر کرده است!!

 درحال حاضر هم تمام کشور های استعماری برای اعمال نفوذ در کشور ها عقب افتاده جلوی پيشرفت و صنعتی شدن آنها را ميگيرندو ترقی آنها را صد ميکنند و يا کسانی را که خدمتگزار مردم هستند را از بين برده و يا باکودتا و انقلاب به نابودی ميکشند!

 اينکار را با تحريک مردم، تشويق آنها به تمرد، نا فرمانی و مخالفت با دولت مرکزی، خرابکاری، انفجار و ترور و به بهانه اينکه ما ترقی ميخواهيم و علاقه به صنعتی شدن داريم انجام ميدهند. اينکار موجب فرار سرمايه های ملی، مغز های متفکر، شکست برنامه های اقتصادی، باز شدن راه نفوذی برای ايادی خائن به مردم و خدمتگزار بيگانگان و بطور کلی ادامه فقر، بدبختی، فحشا، اعتياد و تسلط قدرت ها غربی ميگردد.

 آرميتاژ سميت با دريافت عنوان تام الاختيار دولت تهران را به مقصد کشور خود انگلستان ترک نموده است. در آن زمان راه آهن بغداد – بصره توسط اعراب مخالف انگلستان! خراب شده بود و با اينکه مسير اصفهان – شيراز به بوشهر در آن روزگار بسيار نا امن بود ولی از آنجا که آرميتاژ سميت به خوبی آگاه بود که عاملان ايجاد آن نا امنی خودی و ايادی آشنا و جيره خوار انگليس هستند لذا بدون کوچکترين نگرانی از اين راه حرکت نموده است.

 بطوريکه در گزارش خود اشاره کرده در 28 سپتامبر 1920 به بوشهر و در 25 اکتبر 1920 به لندن رسيده و دو ماه بعد يعنی در تاريخ 22 دسامبر 1920 قرار داد مورد نظر را بنمايندگی از طرف دولت ايران !! به امضا رسانده است.

 نتيجه مذاکرات آرميتاژ سميت با شرکت نفت به يک قرار داد تفسيری منجر گرديد که در امتياز نامه دارسی تغييراتی به ضرر دولت ايران ميداد. از جمله:

  • سلب امتيات حقوق و منافع
  • منافع کشتيرانی انگليس  (شرکت نفتکش) که همه سهامش متعلق به شرکت نفت بوده در سالهای بعد از پرداخت حق الامتياز معاف شده.
  • منافغ ساير شرکتهای تابع نيزاز پرداخت حق الامتياز معاف شده اند؛ گرچه از محل 16 درصد متعلق به ايران تاسيس شده بودند.
  • از منافع شرکت های تابع متخصص در پالايش و بازار يابی (انگليسی ها) قبل از احتساب حق الامتياز مبالغ هنگفتی کسر ميشد.
  • شرکت های تابع طوری تعريف شدند که فقط شامل شرکت هائی باشد که اکثريت سهام آن در دست شرکت نفت ايران و انگليس باشد!! (باز هم انگلستان)
  • هرگونه اختلاف بين ايران و شرکت نفت بروز کند رای "رئيس انيستيتوی حسابداری انگليس در لندن(!!) قاطع محسوب شود
  • تنها در مقابل همه امتيازات بالا و ديگر امتياز های ريز نويس ديگر بابت حق الامتياز ايران در 5 سال گذشته مبلغ 808000 ليره به ايران پرداخت شود . اين مبلغ با 192000 ليره پرداخت شده به نصرت الدوله 1،000،000 بالغ ميگرديد!

هرگاه نفت هائی را که شرکت نفت انگليس و ايران بطور دزدی و بدون حساب و کتاب و مخفی از ايران خارج ميکرده نديده بگيريم. بموجب اعلام رسمی آن شرکت ميزان استخراج نفت در 5 سال قبل از انعقاد قرار داد ننگين آرميتاژ سميت جمعا 3،473،262 تن و ميزان استخراج در هر سال ميلادی منتهی به مارس 1919 بالغ بر 1،106،415 تن بوده است. بدين ترتيب بابت هر تن (نه هر بشکه بلکه هر تن) نزديک به 4 شيلينگ و 7 پنس به ايران داده شده است.

بعد از انعقاد قرار داد آرميتاژ مهمترين اقدام انگليس آن بوده که دولت ايران آنرا بدون سرو صدا و ابراز مخالفت بپذيرد و مفاد آنرا به مرحله اجرا در آورد.

 کودتای 1299 به همت رضا خان سردار سپه و پذيرش ابتکاری ژنرال آيرون سايد از همان ابتدا مورد مخالفت وزارت خارجه انگلستان بود. بنا بر اين بعد از سقوط دولت کودتا پس از 100 روز، احمد قوام السلطنه که يکی از زندانيان کودتا بود در حالی از زندان خلاص شد که به نخست وزيری انتخاب شده بود!! اين انتصاب تصادفی نبود بلکه چون وی برادر وثوق الدوله (نخست وزير رشوه گير قرار داد 1919) بود؛ انتصاب کنندگان او عليرغم مختصر نا فرمانی هایش اورا شخصی مناسب برای اجرای مفاد قرار داد 1919 تشخيص داده بودند.

 ميخواستند او به 600،000 تومان رشوه ای که برادرش دريافت نموده بود سرپوش بگذارد؛ درحاليکه او ميدانست 600،000 تومان را برادرش و نصرت الدوله با هم دريافت نموده اند. چگونه ميتوانست مسئوليت اين گناه را خود به تنهائی بعهده بگيرد. لذا لازم دانسته شده که يکی از بستگان نصرت الدوله هم به عنوان وزير ماليه در کابينه شرکت نمايد. هيچ کس جز محمد مصدق برای اين کار مناسب تر نبود. زيرا مصدق مدتی نسبتا طولانی در مقام معاونت وزارت ماليه خدمت کرده و از آنجا که آدم هوسباز و بلند پروازی بود در آرزوی وزارت ماليه روز و شب ميکرد؛ گذشته از آن از مقامات انگليسی بسيار حرف شنوی داشت!  علاوه بر آن برادر زن و پسر عمه نصرت الدوله و عضو باند سياسی –خانوادگی فرمانفرما نيز محسوب ميشده است.

 بنابر اين قوام هنگام معرفی کابينه به احمد شاه مصدق را که در آن زمان بصورت پناهنده در ميان ايل بختياری بسر ميبرد به عنوان وزير ماليه معرفی کرده است.

 اما هنگام کودتا فرمانفرما، دو فرزندانش، که يکی همان نصرت الدوله باشد به زندان افتاده بودند. چون عوام و مردم عادی همانطور که در ابتدا آمد کودتا را ساخته و پرداخته انگلستان ميدانستند و با موافقت های قبلی انگليس ميباست از اعيان و رجال خدمتکار خود مواظبت نمايد بودن اعضای باند فرنانفرما در زندان اشراف و ايادی آنان را رنجيده خاطر نموده بود.

 از جمله نصرت الدوله به فعاليت های ضد انگليسی دست زده بود که چند ماهی ادامه داشت. مصدق نيزکه از اعضای درجه اول اين باند –فرمانفرما – بود تا زمان برطرف شدن کدورت موجود بين اعضای اين باند و دولت انگليس از عضويت در کابينه قوام السلطنه بعنوان وزير ماليه خودداری ميورزيده است. در اين مدت برادر قوام يعنی معتمد السطنه بعنوان کفيل آن وزارتخانه تعيين گرديده بود.

 قوام در 9 اکتبر 1921 کابينه خود را که مصدق وزير ماليه ميباشد را به مجلس معرفی ميکند. حدود دو ماه و نيم بعد؛ سهم ايران از بابت نفت بدنبال اجرای قرار داد آرميتاژ سميت بالغ بر 585،000 ليره در زمان تصدی مصدق به ايران پرداخت شده که مصدق السطنه وزير ماليه هيچگونه اعتراضی به آن نمی نمايد! با اين ترتيب مصدق با تصدی در وزارت ماليه برای تثبيت وتصويب قرار داد آرميتاژ سميت صحه ميگذارد.

 يکی از مهارت های مصدق استفاده از احساسات ميهن پرستی مردم و يا تحريک علاقه طبیعی آنان به محاکمه و مجازات افراد نادرست و ناپاک و بستن اتهامات واهی ، بی اساس و يا حداقل بودن  دليل و مدرک بر مخالفان خود بوده است.

 مصدق اين کار را برای سرپوش گذاشتن به قصد و نيت های خود و برای گمراه کردن مردم انجام ميداده واذعان داشته او به دليل اينکه به مخالفت پرداخته و قصد محاکمه دزدان را داشته و از آنجا که اين کشور همه  دزد و نادرست و طرفدار افراد فاسد و دزد هستند از اين جهت موفق به انجام هدف مقدس! خود نشده است.

 ميرزا حسن مشير الدوله که بعد از استعفای وثوق الدوله از نخست وزيری اولين انتصاب وزير مختار انگليس جهت جانشينی وی شد ودولت و اعضاء کابينه خود را هم با نظر وزير مختار انگليس تعيين نمود؛ اولين سياستمدار مشهور از دوران قاجار است که پس از رسيدن رضا خان سردار سپه به نخست وزيری از همکاری با وی خودداری نمود و تا پايان عمر گوشه گيری اختيار نمود.

 برای آگاهی بيشتر با جزئيات اين قرار داد به کتاب "قرارداد بسيار زيانبخش آرميتاژ سميت از مقدمات تا اجرا" نگارش آقای مهدی شمشيری مراجعه نمائيد.

 کوتاه شده: آوريل 4 2004

ح-ک

Time line:

History of Iran starts 2500 years before Christ .

1160 years later Muslims occupied land of nobles, for over 1400 Iranians fought to deport the occupiers.

33 years ago they re-occupied our homeland. The Renaissance is on its way..!


Persian Kings

Cyrus 559-530 BC -29 years
Cambyses 530 BC -522 8 years
Darius 521-486 BC -35years
Xerxes 486-465 BC -21 years

       
 
It is up to the people of Iran, to form powerful resistance preventing dictatorship We believe that as long as there are people living in Iran, it is our responsibility to resist the injustice.

بر اين باور هستيم تا زمانی که در ايران زندگی هست، مسئوليت ما است تا در مقابل نا برابری ها مقاومت کنيم
We pledge alliance, with those who voice against religious regimes, terror, and welcome secularism, separation of religion and the state, we seek freedom and peace!
Home | Questions... | Mission | Before Islam | After Islam | After 1979 | History | Food for thought...| Koranic Verses| Cultural Rejuvenation-shafa | Salman Parsi & Mohammad -by shafa | What we support | Contact us
| N | O | , | T | O | , | R | E | L | I | G | I | O | N |